به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا خوی اشرافیگری و اشرافیت یکی از مهمترین آسیبهای جوامع به خصوص جوامع اسلامی محسوب میشود. خداوند متعال در قرآن کریم و اهلبیت عصمت و طهارت(ع) در سیره کلامی و عملی خود به شدت این خصلت را مورد مذمت قرار دادهاند. به عنوان نمونه خداوند نتیجه مُترفیت و اشرافیگری بزرگان و مسئولان جامعه را مساوی با هلاکت یک سرزمین قرار داده است و میفرماید: «وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً؛ و چون بخواهیم شهرى را هلاک کنیم، خوشگذرانانش را وا مىداریم تا در آن به فسق بپردازند و در نتیجه عذاب بر آن [شهر] لازم شود؛ پس آن را [یکسره ] زیر و زبر کنیم.» البته اراده قهر خداوند، براساس زمینههاى گناه و خصلتهاى منفى ماست، و گرنه خداوند مهربان، بى جهت اراده هلاک قومى را نمىکند. به فرموده امام رضا علیهالسلام اراده الهى در این آیه مشروط به فسق ماست.(تفسیر نور قرائتی، ج5، ص32)
امیرالمؤمنین(ع) بر اساس این مبنای قرآنی در دوران حکومت خود به شدت با والیانی که روی به اشرافیت میآوردند برخورد و یا آنها را از مسئولیت عزل میکرد. خطبهها و نامههای حضرت در نهجالبلاغه در مذمت اشرافیت مسئولان یکی از پر کاربردترین روایات موضوعیِ نهجالبلاغه است. به عنوان نمونه حضرت در نامهای خطاب به یکی از کارگزاران خود به نام عبدالله ابن عباس (گفته میشود ابن عباس است) نوشتند: «پس از حمد و سپاس خداوند؛ خبر کاری از تو به من رسیده که اگر انجام داده باشی، خدا را به خشم آوردهای و امانتت را خراب کردهای و نافرمانی امامت را کردهای و به مسلمانان، خیانت کردهای. خبر رسیده که زمینها را پاکسازی کردهای و آنچه را در اختیارت بود، به مصرف رساندهای. حسابهایت را برایم بفرست و بدان که حسابرسیِ خداوند، شدیدتر از حسابرسی مردم است؛ والسلام» ( أنساب الأشراف ج2ص397)
بیشتر بخوانید: نامه شدیداللحن امام علی(ع) به یکی از کارگزاران
امام خمینی(ره) نیز پس از انقلاب اسلامی به تعبیت از آبای مطهر خویش یعنی ائمه معصومین(ع) با این چالش بزرگ جامعه اسلامی به مقابله پرداخت و در موارد متعددی مسئولان نظام را از این خصلت ناپسند و عواقب آن هشدار میدادند. در ادامه به بازخوانی فرمایشات امام راحل(ره) درباره اشرافیت میپردازیم:
سرچشمه مصیبت ملتها متصدیان مرفه است
«سرچشمۀ همۀ مصیبتهایی که ملتها میکشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان ـ به اصطلاح خودشان ـ از آنها باشد. و آنها این طور هستند، اشراف و اعیان این طور هستند که تمام ارزشها را به این میدانند که آنجایی که زندگی میکنند بهتر از دیگران باشد، آن رفتاری که مردم با آنها میکنند، رفتار عبید با موالی باشد؛ تمام افکارشان متوجه به این مسائل است. باید حتماً چند تا پارک داشته باشد، چند تا باغ داشته باشد در شمیران، در تهران، در کجا، تا اینکه بشود یک نفر آدم ـ عرض میکنم که ـ نخست وزیر یا یک نفر آدم وزیر کذا. و اینها وضع روحیشان، به حسب نوع، وضع روحیشان این طور بود که چون قدرت را، تمام ارزشها را به قدرت میدانستند، تمام ارزشها را به قدرت مالی میدانستند، به قدرتهای دیگر میدانستند، در مقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عَبد بودند، در مقابل ضعفایی که قدرت ندارند، فرمانفرما و حکومت بودند.»( 07/06/1361)
بیتعصبی اشرافیگران
«ما تمدن غرب را قبول داریم لکن مفاسدش را نمى پذیریم. آنکه خون داده همین توده بوده است؛ آنکه جوان داده است، همین توده بوده است. یک دستهاى بیرون بودهاند، اشراف و اعیان هم بالاها نشسته بودند و شما خون دادید؛ شما جوان دادید؛ خانههاى شما را سوزاندند. آنکه شما مىخواهید آن باید بشود نه آنکه آنهایى که از اروپا و خارج آمدهاند مىخواهند؛ نه آنکه اعیان و اشراف مىخواهند.» (جلد 6 - صفحه 276)
رفاهطلبان در مقابل خارجیها ذلیل هستند
خاصیت حکومت رفاهطلبان است که در مقابل سفارتخانههای خارجی ذلیل بودند و در مقابل رعیت خودشان و قشر محرومین با کمال قلدری رفتار میکردند. از قراری که من شنیدم همین محمدرضا در اواخر سال جنایاتش وقتی که ایران قیام کرد و آن بساط را و آن نهضت را، انقلاب را بپا کرد و دیدند خارجیها که نمیتوانند این را دیگر اینجا نگه دارند، دیگر این عروسک به درد نمیخورد، گفتند ـ از بعضی اشخاصی که نقل کردند که از خود آنها بودند و حاضر قضیه بودند ـ که وقتی از طرف امریکا با او آمدند و گفتند که شما باید دیگر بروید، او که نشسته بود یک قلم دستش بود لرزید و قلم از دستش افتاد، این قدر عاجز بود؛ اما نسبت به ملت دیدید که چه کرد، حکومت محرومان این خاصیت را دارد که امروز اگر رئیس جمهور امریکا بیاید اینجا بخواهد به یک نفر از کارمندهای اداره، دولت ما یک درشتی بکند یک سیلی میخورد.» (حسینیه جماران، 29 اسفند 1367)
فاتحه کشور را با گرایش مسئولان به اشرافیت باید خواند
آن روزی که دولت ما و مجلسیان خوی کاخنشینی پیدا کنند و از این خوی ارزنده کوخنشینی بیرون بروند، آن روز است که برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدایی ناخواسته از خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی روی بیاورد، آن روز است که انحطاط پیدا میشود». «امروز روحانیت و سایر قشرهای ملت مسئولند در قبال خدا که حفظ کنند آبروی اسلام و انقلاب را. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تاکنون و حفظ کرده، این است که ساده زندگی کردهاند. روحانیون باید ساده زندگی کنند.» (صحیفه امام، ج12)
بیشتر بخوانید: روزی که دولت و مجلس به خوی کاخنشینی روی آورد، باید فاتحه کشور را خواند + فیلم
خطر دنیاگرایی و اشرافیت روحانیت
هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیلهای هم نمیتواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهای بیمورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایه داری و سرمایه داران متهم کنند.» (صحیفه امام، ج21، ص99)
انتهایپیام/